منطق
نویسه گردانی:
MNṬQ
منطق . [ م ِ طَ ] (ع اِ) کمر. (دهار). نطاق . (منتهی الارب ). میان بند و کمربند. (غیاث ) (آنندراج ). میان بند و نطاق . ج ، مناطق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نطاق شود.
- منطق البروج ؛ منطقةالبروج . (از ناظم الاطباء). رجوع به منطقةالبروج شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شیرین منطق . [ م َ طِ ] (ص مرکب ) شیرین گفتار. شیرین سخن : لب خندان و شیرین منطقش رانشاید گفت جز ضحاک جادو. سعدی .رجوع به مترادفات کلمه شود.
حسن منطق الملک . [ ح َ س َ ن ِ م َ طِ قُل ْ م ُ ] (اِخ ) او راست : حکمت طبیعیة. (ذریعه ج 7 ص 58). رجوع به منطق الملک شود.
منتق . [ م َ ت َ ] (ع اِ) از شکم اسب آنچه به زمین رسد وقت خسبیدن . (منتهی الارب ). آنجای از شکم اسب که هنگام خسبیدن به زمین رسد. (ناظم...
منتغ. [ م ِ ت َ ] (ع ص ) بسیار عیب کننده و سخن ساز در حق کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بسیار عیب کننده و عادت کرده بدان . ...