منطقی رازی
نویسه گردانی:
MNṬQY RʼZY
منطقی رازی . [ م َ طِ ی ِ ] (اِخ ) از شاعران قدیم و در لغت نامه ٔ اسدی و حدایق السحر رشیدالدین وطواط به شعر او استشهاد شده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). ابومحمد منصوربن علی منطقی رازی از معاصران صاحب بن عباد و در شعر دری استاد بوده است و شاید بتوان اورا قدیمترین شاعر پارسی گوی عراق دانست . وی ظاهراً در بین سنوات 367 (ابتدای وزارت صاحب ) و 380 هَ . ق . یعنی سالی که بدیعالزمان همدانی به خدمت او پیوسته بود فوت کرده است . عوفی گوید: صاحب عباد پیوسته مطالعه ٔ اشعار او کردی و در آن وقت که استاد بدیعالزمان همدانی به خدمت او پیوست دوازده ساله بود و شعر تازی سخت خوب می گفت و طبعی فیاض داشت . چون به خدمت صاحب درآمد او را گفت شعری بگوی . گفت امتحان فرمای ، این سه بیت منطقی بخواند و گفت این را به تازی ترجمه کن . گفت بفرمای که به کدام قافیه ، گفت طا، گفت بحر تعیین کن ، گفت : اسرع یا بدیع فی البحرالسریع! بی تأمل گفت :
سرقت من طرته شعرة
حین غدا یمشطها بالمشاط
ثم تدلحت بها مثقلاً
تدلح النمل بحب الحناط
قال ابی من ولدی منکما
کلاکما یدخل سم الخیاط...
که ترجمه ٔ بدیعالزمان از این قطعه ٔ منطقی است :
یک موی بدزدیدم از دو زلفت
چون زلف زدی ای صنم به شانه
چونانش به سختی همی کشیدم
چون مور که گندم کشد به خانه
با موی به خانه شدم پدر گفت
منصور کدام است از این دوگانه .
از ابیات دیگر اوست :
مه گردون مگر بیمار گشته ست
بنالید و تنش بگرفت نقصان
سپرکردار سیمین بود و اکنون
برآمد بر فلک چون نوک چوگان
تو گفتی خنگ صاحب تاختن کرد
فگند این نعل زرین در بیابان
درم گر جوداو دانسته بودی
ز کانش نامدی بیرون به پیمان
بدین معنی پشیمان است دینار
نبینی زرد رویش چون پشیمان .
(از تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 434 و 435). رجوع به همین مأخذ و لباب الالباب ج 2 صص 16-18 و تعلیقات چهار مقاله و نیز رجوع به منصور مورد در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.