اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منغص

نویسه گردانی: MNḠṢ
منغص . [ م ُ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که زندگانی را بر کسی سخت و تیره میکند. (ناظم الاطباء). ناخوش و ناگوار کننده . مکدرکننده : به مرضی انجامید که آخر امراض و منغص اغراض بود. (راحةالصدور راوندی ). اگر فرقت خانه و وطن ، منغص این حال نبودی جمعیتی تمام دارمی . (نفثة المصدور چ یزدگردی ص 117). منغص عیش و مکدر حیات ، جز طلب فضول ... نیست . (مصباح الهدایه چ همایی ص 351).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
منغص . [ م ُ ن َغ ْ غ َ ] (ع ص ) مکدر و تیره . (غیاث ). مکدر و تیره و ناخوش . (آنندراج ). زندگانی سخت و تیره .(ناظم الاطباء). ناگوار : چون از د...
منقص . [ م ُ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) ناقص کننده . مقابل مکمل : مجرد نسب ، علت بزرگی و پادشاهی نیست والا حسب ذاتی وجوداً و عدماً مکمل ومنقص آن ...
منغس . [ م ُ غ َس س ] (ع ص ) غوطه خورده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گربه ٔ رانده شده به غس غس گفتن . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.