منقش
نویسه گردانی:
MNQŠ
منقش . [ م ِ ق َ ] (ع اِ) موی کن که آهن باشد که بدان خار برکنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). منقاش وابزار آهنی که بدان موی برکنند. (ناظم الاطباء). منقاش . ج ، مناقش . (اقرب الموارد). رجوع به منقاش شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
منقش . [ م ُ ن َق ْ ق َ ] (ع ص ) نگاشته و نگار کرده . (آنندراج ). نقش کرده شده و نگارکرده شده و دارای نقش و نگار و دارای تصاویر و رنگهای گوناگو...
منقش . [ م ُ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) آنکه می نگارد و آنکه نگار می کند و آنکه کنده کاری می کند. (ناظم الاطباء).