منة
نویسه گردانی:
MN
منة. [ م ِن ْ ن َ ] (ع مص ) نعمت دادن و بیان نمودن نیکوئی خود را بر کسی و منت نهادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منت برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ). سپاس نهادن . (دهار). || (اِ) احسان و نیکوئی . آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مِنَن . (اقرب الموارد). رجوع به منت شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مشتکی منه . [ م ُ ت َ کا م ِن ْه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) موضوع شکایت و شکوی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مفروق منه . [ م َ قُن ْ م ِن ْه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد بزرگتر که عدد خرد را از آن بیرون کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کاهش یاب . (...
و با این همان نجاستهای نامیده می شود که آلوده کند پیش و پس آدمی را، مانند: شاشه و ککه. برگرفته از کتاب فقه چارمذهب به زبان عربی
مالابد منه . [ ب ُدْ دَ م ِ ن ْ ه ْ ](ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ آنچه از آن گزیری نیست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
گوئه منه پن فو. [ ءِم ِ ن ِ پ َ ف ُ ] (اِخ ) ۞ مرکز بخش لوار آتلانتیک ۞ از ناحیه ٔ شاتوبریان ۞ دارای 5300 تن جمعیت . این شهر مرکز فروش مح...
گوئه منه سوراسکورف . [ ءِ م ِ ن ِ اِ کُرْ ] (اِخ ) ۞ مرکز بخش مربیهان ۞ از ناحیه ٔ پنتی وی ۞ که دارای 2000 تن جمعیت و قصر ویرانی است .