موجد. [ ج ِ ] (ع ص ) ایجادکننده . به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده . (ناظم الاطباء). پدیدآورنده . (از یادداشت مؤلف )
: خلق حق افعال ما راموجد است
فعل ما آثار خلق ایزد است .
مولوی .
که تو پاکی از خطر وز نیستی
نیستان را موجد و مغنیستی .
مولوی .
|| از خود پیداکننده چیزی را. (غیاث ) (آنندراج ). ایجادکننده ؛ واﷲ هوالموجد؛ خداوند عالم است یابنده و پدیدآورنده از خود و مخترع . ج ، موجدان . (ناظم الاطباء). آفریننده . ابداع کننده . مبدع . خالق . آفریدگار. خدا
: شکر و سپاس موجدی را که از... (سندبادنامه ص
2).