مور
نویسه گردانی:
MWR
مور. (اِ) زنگاری که در جرم آهن کار کند و به صیقل برطرف نگردد.(ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ) (از برهان ). || کنایه از حقیر و ضعیف است و ناتوان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوهرشمشیر و خنجر و کارد. مورچه و رجوع به مورچه شود.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
دریاچه ٔ مور. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) بحیره ٔ مور، میان کازرون و مور در فارس .