اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مورد

نویسه گردانی: MWRD
مورد. [ م َ رِ ] (ع اِ) راه و طریقه و محل ورود. (ناظم الاطباء). راه . (انجمن آرا). (آنندراج ) (منتهی الارب ). || ره آب . (دهار). راه آب . ج ، موارد. (مهذب الاسماء). آبخور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبخورد. ج ، موارد. (ناظم الاطباء). جای آب خوردن مردم و بهایم در صحرا. آبخورد. (غیاث ). آبشخور. مشرب . مشرع . ورد. منهل . شریعة. (یادداشت مؤلف ). || (مص ) گاهی مصدر میمی به معنی ورود است . (از غیاث ) : چون امام ابوالطیب به دیار ترک رسید به مورد او اهترازو ارتیاح نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 277). || (اِ) جای آمدن و محل ورود و محل فرود آمدن . (ناظم الاطباء). محل فرود آمدن . (غیاث ) (آنندراج ). || به معنی زمان یا مکان ورود که بعضیها به ضم میم می خوانند به فتح میم است مانند موعد. (نشریه ٔدانشکده ٔ ادبیات تبریز). || درآمد و مدخل و راه و طریق و جای و محل و مقام . (ناظم الاطباء).
- بی مورد ؛ بیجا. بیهوده . بی جهت . بی سبب . نابجا. (از یادداشت مؤلف ).
- در موردِ ؛ درباره ٔ. در خصوص ِ. در موضوع : درمورد فلان کار با فلانی تماس گرفتم . (از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ده مورد. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در84هزارگزی شمال نی ریز. سکنه ٔ آن 695 تن . آب آن از چ...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: مَتوا matvã (سنسکریت) پَریکْشیک parikshik (سنسکریت پریکش: توجه + پسوند پهلوی «ایک») آدَریک (سنسکریت: آد...
دره مورد. [ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغ ملک بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقعدر 12هزارگزی شمال باختری باغ ملک و 6هزارگزی با...
مورد گیسو. (ص مرکب ) آن که گیسوان وی مانند مورد خوش بو باشد. (ناظم الاطباء).
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: برتیان bertyān (سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
منصور مورد. [ م َ رِ م ُ وَرْ رَ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم فارسی است و بیرونی در کتاب الجماهر خود (ص 81) نام او برده و این بیت را از او نق...
چاله مورد. [ ل َ م ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران که در 8 هزارگزی خاور ورامین متصل به راه ورامین به جلیل آبا...
مورد اسپرم . [ اِ پ َ رَ ] (اِ مرکب )نوعی از ریحان که یک برگ آن مانند برگ مورد است . (ناظم الاطباء). آس بری است و گویند اسم پارسی اذخر اس...
مورد اسفرم . [ اِ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) مورد اسپرم . آس بری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مورد اسپرم شود.
مورد افشرج . [ اَ ش ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مورد افشره . (یادداشت مؤلف ). رب الاَّس . رجوع به موردو مورد افشره و نیز رجوع به رب الاَّس ذیل (ر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.