موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عثمان (ابوسعید) ابن یغمر اسن بن زیان ، مکنی به ابوحمو (665 - 718 هَ . ق .)، چهارمین پادشاه از پادشاهان بنوعبدالواداز آل زیان در تلمسان و سرزمین مغرب اوسط بود. او حامی و یاور برادرش سلطان ابوزیان در جنگ و صلح بود و پس از او به سال 707 هَ . ق . به حکومت رسید و به اصلاح شهر تلمسان و استوار داشتن آن به منظور دفاع در برابر هجوم مرینیان پرداخت . بسیاری از قبایل مجاور در شمال و جنوب به اطاعت او گردن نهادند و او در شرق دوشهر از شهرهای دولت حفصیه را در تونس گرفت ، ولی دولت مرینیان در غرب از پیشروی او جلوگیری کردند. چون او دیگران را بیش از پسرش «ابوتاشفین » می نواخت ، پسر با جمعی بر او تاخت و خود و اطرافیانش را کشت . مدت پادشاهی موسی در حدود ده سال بود. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
موسی چلپی . [ سا چ َ ل َ ] (اِخ ) موسی بن محمدبن القاضی محمود رومی . معروف به قاضی زاده و موسی چلبی ،و ملقب به صلاح الدین . رجوع به موسی بن ...
قریه موسی . [ ق َرْ ی ِ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شهربابک شهرستان یزد واقع در 2000 گزی باختر شهربابک و متصل به راه فرعی شهربابک ...
موسی آلان . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 28/5 هزارگزی شمال سردشت با 189تن سکنه . آب آن از رودخا...
موسی کاظم . [ ی ِ / سا ی ِ ظِ ] (اِخ ) موسی الکاظم . و رجوع به موسی بن جعفر شود.
دراک موسی . [ دِ سا ] (اِخ ) نام یکی از نه دروازه ٔ شهر شیراز بوده است . (از نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 114).
صحف موسی . [ ص ُ ح ُ ف ِ سا ] (اِخ ) و آن ده صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33).
صخرة موسی . [ ص َ رَ ت ُ سا ] (اِخ ) نام آن در قرآن عزیز آمده است و در بلد شروان قرب دربند است . (معجم البلدان ذیل همین کلمه ). ودر ذیل کل...
جبل موسی . [ ج َ ب َ ل ِ سا ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا در نزدیکی جبل طارق . این کوه منسوب به موسی بن نصیر است که در صدر اسلام اند...
آتش موسی . [ ت َ ش ِ سا ] (اِخ ) آتشی که بر موسی علیه السلام تجلی کرد. آتش طور : یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته ٔ توحید بشنو...
موسی آباد. [ سا ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 20 هزارگزی خاوری ساوه با 140 تن سکنه . راه آن مالرو است ....