موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عقبةبن ابوعیاش اسدی ، مکنی به ابومحمد، عالم به سیره ٔ حضرت رسول اﷲ و از رجال ثقه ٔ حدیث بود. در مدینه متولد شد و در همانجا به سال 141 هَ . ق . درگذشت . «کتاب المغازی » ازاوست . (از الاعلام زرکلی ) (از کشف الظنون ). و رجوع به سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 129 و فهرست الامتاع و تاریخ بیهق ص 141 و المصاحف ص 181 و فهرست تاریخ الخلفا شود.
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ده موسی . [ دِه ْ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 40هزارگزی شمال باختر الیگودرز. دارای 114 تن سکنه...
موسی وار. [ سا ](ص مرکب ) مانند موسی . همچون موسی کلیم اﷲ: دست موسی وار؛ اعجاز موسی وار. (از یادداشت مؤلف ) : کمانچه آه موسی وار می زدمغنی را...
موسی وند. [ سا وَ ] (اِخ ) نام ایل کرد دلفان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 64). نام طایفه ای از طوایف چهارگانه پیش کوه از ایلات کرد ایران ا...
موسی درق . [ سا دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه ، واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری بناب با 303 تن سکنه . آب آن ...
موسی دست . [ سا دَ ] (ص مرکب ) که دستی اعجازانگیز چون حضرت موسی دارد. که ید بیضا دارد. موسی کف . (از یادداشت مؤلف ) : نحمداﷲ کز بقای شاه مو...
موسی قیه . [ سا ق َ ی َ ] (اِخ ) ابواسحاق . دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 7 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد با 1...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن بایدو از ایلخانان آخری مغول در ایران (شوال تا ذی الحجه 736 هَ . ق .) پس از قتل خواجه غیاث الدین وارپاگا...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) قاسملوی افشار پس از فتح قلعه ٔ ارومی به دست کسان محمدحسن خان قاجار گرفتار گردید و به علت ضرب و شتمی که از محصلین...
هور موسی . [ رِ سا ] (اِخ ) نام مردابی به خوزستان .
در بدو تولد حضرت موسی (علیهالسلام) مادر ایشان برای نجات فرزند از چنگال فرعون به اذن الهی او را در صندوقچهای به رود نیل افکند که با معجزه از سوی خداو...