گفتگو درباره واژه گزارش تخلف موسی نویسه گردانی: MWSY موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عیسی کسروی . یا کردی ۞ کاتب بود و از کتب اوست : 1- کتاب حب الاوطان . 2 - کتاب مناقضات . (از الفهرست ابن الندیم ). یکی از ایرانیان ناقل و مترجم از فارسی به عربی بود. (از ترجمه ٔ ابن البیطار لکلرک ج 1 ص 281). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه واژه معنی موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن قاضی محمود رومی معروف به قاضی زاده و موسی چلپی و ملقب به صلاح الدین ، از دانشمندان نامی علوم ریاضی و نج... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی یوسفی ، ملقب به عمادالدین (696 - 759 هَ . ق .) مورخ و عارف به علوم جنگ و آلات حرب بود. از آثار اوست ... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد تبریزی حنفی معروف به ابن امیرالحاج متوفی به سال 733 هَ. ق . از نویسندگان قرن هشتم ، او راست : شرح بدیعالنظا... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد ملک عادل بن ابوبکر محمدبن ایوب معروف به اشرف و ملقب به مظفرالدین و مکنی به ابوالفتح (578 - 635 هَ . ق .) ا... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مهدی بن منصور خلیفه ٔ عباسی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به هادی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هادی شود. موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مهنابن عیسی بن مهنابن مانع طائی ملقب به مظفرالدین ، رئیس آل فضل فرمانروایان بادیةالشام بود. پس از پدر به سال 73... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن میمون بن عبداﷲ قرطبی اندلسی اسرائیلی ، مکنی به ابوعمران (529-601 هَ . ق .). یهودیان به زبان خود او را (ابی موشه بن ... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن نصیر لخمی بالولاءالاعرج ، مکنی به ابوعبدالرحمان ، تابعی و فاتح افریقا و اندلس و متوفی ̍ به سال 98 هَ . ق . به وادی ا... موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن هارون الاصم ملقب به بنی [ ب ُ ن ن ی ی ] محدث بود. (از یادداشت مؤلف ). موسی موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی بن خالد برمکی ، از رجال دولت عباسی و امیر سند بود. او نخست با غسان بن عباد در سرزمین هند سر می کرد. مأمون به ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۸ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود