موظف
نویسه گردانی:
MWẒF
موظف . [ م ُ وَظْ ظِ ] (ع ص ) آنکه وظیفه و روزمره به کسی می دهد. (ناظم الاطباء). وظیفه کننده و وظیفه دهنده . (آنندراج ) (غیاث ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
موظف . [ م ُ وَظْ ظَ ] (ع ص ) روزمره کرده شده بر کسی . (از منتهی الارب ). وظیفه داده شده . (یادداشت مؤلف ). وظیفه کرده شده و وظیفه داده شد...
(= کسی که به او وظیفه داده شده) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هَرگیت (هرگ= وظیفه؛ پهلوی + «یت»)
آستوگیت (آستوگ از اوستایی: آستوگاتو= وظیفه +...