مول گرفتن
نویسه گردانی:
MWL GRFTN
مول گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) فاسق گرفتن . با مردی به حرامی رابطه یافتن زنی . (یادداشت مؤلف ). مردی را به نامشروع یار و همخوابه ٔ خود کردن زن . || آبستن شده بودن به وجهی نامشروع . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مول شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.