اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مول مول زدن

نویسه گردانی: MWL MWL ZDN
مول مول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مس مس کردن . این دست آن دست کردن . به تأخیر انداختن . (از یادداشت مؤلف ) :
عاشق است و می زند او مول مول
کو ز بی صبریت داند ای فضول .

مولوی .


مول مولی می زد آنجا جان او
در فضای رحمت و احسان او.

مولوی .


و رجوع به مول و مول مول شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.