گفتگو درباره واژه گزارش تخلف موم گردیدن نویسه گردانی: MWM GRDYDN موم گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (ص مرکب ) موم شدن . || نرم شدن : نگردد موم هرگز هیچ آهن نگردد دوست هرگز هیچ دشمن . (ویس و رامین ).چو لقمان دید کاندر دست داودهمی آهن به معجز موم گردد.سعدی (گلستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود