اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مؤمن

نویسه گردانی: MWMN
مؤمن . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) استرآبادی . میر محمد مؤمن از شعرای خوش قریحه و نازک خیال به خصوص در رباعی است . وی به هند رفت و در همانجا درگذشت . از اشعار اوست :
هیزم تر به قیامت نخرند ای زاهد
هیچ سودی ندهد شانه و مسواک آنجا.
آن را که به دهر مال بسیارتر است
با وی فلک سفله ٔ دون یارتر است
در قافله هر خر که گرانبارتر است
خربنده ز حال او خبردارتر است .

(از تذکره ٔ نصرآبادی ج 2 صص 291-292).


وی در سال 1025 هَ . ق . زنده بود. (از فرهنگ سخنوران ). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حکیم مؤمن . [ ح َ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) امیرمحمد مؤمن بن محمد زمان حسینی تنکابنی دیلمی . از اطباء و پزشکان نامی و مؤلف کتاب معروف تحفةالمؤم...
حاجی مؤمن الخراسانی . [ م ُءْ م ِ نُل خ ُ ] (اِخ ) رجوع به روضات الجنات ص 226 (؟) شود.
تحفهٔ حکیم یا تحفةالمؤمنین، تألیف محمد مؤمن حسینی دیلمی تنکابنی طبیب ابن محمد زمان دیلمی تنکابنی طبیب شاه سلیمان صفوی، کتابی است مفصل در طب سنتی ایران...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.