اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مونه

نویسه گردانی: MWNH
مونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب . (ناظم الاطباء). خاصه ٔ طبیعی . (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). خاصه ٔ طبیعی بود. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فرهنگ اوبهی ). خاصیت طبیعی را گویند مانند حرارت آتش و برودت هوا و رطوبت آب و یبوست خاک و امثال آنها. (برهان ) (ازانجمن آرا) ۞ :
آنکه خوبی ازاو به مونه بود
چون بیاراییش چگونه بود.

عنصری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مؤنه . [ م َ ئو ن َ ] (ع اِ) مؤونة. مؤونت . هرآنچه در زندگانی و معیشت بدان محتاج باشند. نفقه وزاد و توشه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤن...
ژ‌ن مونه ساختار ژنی یک سلول، یک اندامگان و یا یک فرد(دگره ویژه‌ای از فرد) است با در نظر گرفتن ویژگی‌ مورد بررسی، (به انگلیسی‌:genotype)
نوع شناسی‌، مدل شناسی‌، برگردان فارسی برای واژه انگلیسی‌ "typology"، (فرهنگستان)
مونه پایین . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع در 76هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان با 350...
هزینه های زندگی از قبیل؛ خوراک،پوشاک، خانه مسکونی، وسایل زندگی، وسیله نقلیه و ...
مؤنة. [ م َ ئو ن َ ] (ع اِ) مؤونة. بار و گرانی نفقه ٔ عیال و کفالت عیال و قوت روزانه . ج ، مؤن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤونة و مؤنه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.