اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موی به موی

نویسه گردانی: MWY BH MWY
موی به موی . [ب ِ ] (ق مرکب ) موبه مو. جزٔبه جزء. بخش به بخش . سرتاسر.همه را با جزئیات . (از یادداشت مؤلف ) :
گرچه به مویی آسمان داشته اند بر سرم
موی به موی دیده ام تعبیه های آسمان .

خاقانی .


مهر آن دختران زیباروی
در دلش جای کرد موی به موی .

نظامی .


گفت پیر ای جوان زیباروی
گویمت آنچه رفت موی به موی .

نظامی .


عاجزی و هم خجل روی بین
موی به موی این ره چون موی بین .

نظامی .


|| از فرق سر تانوک پا. در جزٔبه جزء اندام :
چشمه ٔ مهتاب تو سردی گرفت
لاله ٔ سیراب تو زردی گرفت
موی به مویت ز حبش تا طراز
تازی و ترک آمده در ترکتاز.

نظامی (مخزن الاسرار ص 94).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.