مهات
نویسه گردانی:
MHAT
مهات . [ م َ ] (اِ) این لفظ در لغت به معنی گاو ماده ٔ وحشی میباشد اما کلمه ٔ عبرانی که به مهات ترجمه شده ، به احتمال قوی مقصود از حیوان معروفی باشد که در طور سینا و دشت عربستان یافت می شود که آن را قوچ گویند. (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به مهاة شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
محات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ماحی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ماحی شود.
محاط. [ م ُ ] (ع ص ) جای گرداگرد برآورده شده برای گوسفندان و شتران و برای مردمان . (از ناظم الاطباء). گرداگرد فرا گرفته . مقابل محیط. (یاددا...