اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهب

نویسه گردانی: MHB
مهب . [ م َ هََ ب ب ] (ع اِ) محل وزیدن باد. (ناظم الاطباء). جای هبوب یعنی وزیدن باد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وزیدن گاه باد. جستن گاه باد. زخم گاه باد. (یادداشت مؤلف ).وزشگاه . ج ، مَهاب ّ. (از اقرب الموارد) :
زر چو کاه است و دست داد تو باد
پیشگاه خزانه ٔ تو مهب .

فرخی .


و فرونهادن بار امل در مهب شکوک . (کلیله و دمنه ). و مهب شمال بسته دارد. (تاریخ بیهق ص 27). زباله ٔ اشیاع او را چون هبا در مهب صبا آواره و متفرق گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 321). باد نصرت از مهب لطف الهی وزیدن گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 286). از مهب لطف نسیم نصرت بوزید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 394).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محب الیونان . [ م ُ ح ِب ْ بُل ْ ] (اِخ ) لقب حارث سوم از نبطیان جنوب شرقی اردن . وی ضرب سکه را از یونانیان اقتباس کرده است . (از النقودال...
محب بغدادی . [ م ُ ح ِب ْ ب ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن نصراﷲ بغدادی شود.
محب سرهندی . [ م ُ ح ِب ْ ب ِ س َ هَِ ] (اِخ ) اسمش محب علی ، اصلش ازبرلاش ، مولدش تته ، موطنش سند معاصر اکبرشاه و جهانگیر شاه و از محققان آگا...
محب شیرازی . [ م ُ ح ِب ْ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن محمد معروف به محب شیرازی شود.
محب الاجتهاد. [ م ُ ح ِب ْ بُل ْ اِ ت ِ ] (اِخ ) محب التعب . محب المجتهد. فیلونیوس ، لقب یحیی النحوی الاسکندرانی الاسکلائی است . رجوع به یحیی ن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.