مه جبین .[ م َه ْ ج َ ] (ص مرکب ) آنکه پیشانی وی مانند ماه تابان باشد. (ناظم الاطباء). آنکه پیشانی سپید و درخشان و دلکش دارد. ماه جبین . (یادداشت مؤلف )
: دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای .
خاقانی .
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین .
حافظ.