اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهدی

نویسه گردانی: MHDY
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ القائم بامراﷲبن عبدالرحمن ، ابوعبداﷲ مهدی سعدی . از پادشاهان بزرگ دولت سعدیون در مراکش بود. به سال 946 هَ . ق . با اوبیعت کردند. با پرتقالیها جنگید و آنان را از بلاد سوس بیرون کرد و سرانجام به دست یکی از موالی خود کشته شد (سال 964 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی ج 3 ص 933).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) شیخ محمد احمدبن سیدعبداﷲ، معروف به مهدی (متمهدی ) (1843-1885 م .). در حدود سال 1880 م . ادعای مهدویت کرد و در سودان علی...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حسن بن قاسم زیدی . از نسل الهادی الی الحق . صاحب یمن و از ائمه ٔ زیدیه بود. بعد از وفات محمدبن اسماعیل ...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن ادریس بن علی حمودی . از پادشاهان دولت حمودی است در اندلس . در 438 هَ . ق . به حکومت رسید و به سال 450 هَ . ق ....
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) لقب محمد ثانی ، یازدهمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا. رجوع به امویان اندلس شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) میرزامهدی خان استرآبادی ، فرزند نصیر استرآبادی . منشی نادرشاه افشار بود و وقایع سلطنت این پادشاه را تا سال 1160 هَ . ق . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
چم مهدی . [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع قریه ٔ طایقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).
ده مهدی . [ دِه ْ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 303 تن سکنه . آب آن از ق...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.