مهرم
نویسه گردانی:
MHRM
مهرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) سخت پیر و کلانسال گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهرمة. هرم .
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
محرم یزدی . [ م َ رَم ِ ی َ ] (اِخ )میرزامحمد علی فرزند محمد هاشم زرگر نسخ نویس اصفهانی . استاد متأخرین و متوطن یزد بود و به تذهیب اوراق اشتغ...
محرم یزدی . [ م َ رَ م ِ ی َ ] (اِخ )میرزا عبدالوهاب پسرزاده ٔ آقامحمد هاشم زرگر اصفهانی است که در خط نسخ استاد مسلم زمان بوده است و پدرش م...
محرم بلقیس . [ م َ رَ م ِ ب ِ ق َ ] (اِخ ) معبد بلقیس . این نام به تعدادی از معابد قدیم در یمن داده شده است . یکی از آنها در ظفارو دیگری در...