مهلی
نویسه گردانی:
MHLY
مهلی . [ م ُ هَِل ْ لی ی ] (ص نسبی ) نسبت به جد است . (سمعانی ). نسبت اجدادی است . رجوع به الانساب سمعانی ورق 546 ب شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
محل واژه ای عربی است که پسوند پارسی «ی» به آن افزوده شده است و پارسی جایگزین، این می باشد: اتاگژان ōtâgžân (سغدی: ōtâkcâni) **** علی محمد عالیقدر 0916...
بی محلی . [ م َ ح َل ْ لی / م َ ح َ ] (حامص مرکب ) بی اعتنائی و ناپذیرایی . (ناظم الاطباء).- بی محلی کردن ؛ بی اعتنایی کردن . اعتنا نکردن بقص...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔ کندی محلی سخاوی مالکی . ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحس...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ بهرمسی محلی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابومحمد. شاعر بود و در سال 765 ...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی . مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی ق...
اسعد محلی . [ اَ ع َ دِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) رجوع به اسعدالدین یعقوب ... و قاموس الاعلام ترکی شود.
چوپان محلی . [ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) رجوع به چوپان محله شود.
حسین محلی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن محمد مصری شافعی فقیه فرضی ریاضی . او راست : فتح البریة علی متن السخاویة و الافصاح و جز...
زبان محلی . [ زَ ن ِ م َ ح َل ْ لی ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان مخصوصی که در یک ده یا بلوک باشد. (فرهنگ نظام ). رجوع به زبان ولایتی شود...