اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهمان پرست

نویسه گردانی: MHMAN PRST
مهمان پرست . [ م ِمام ْ پ َ رَ ] (نف مرکب ) که مهمان را تیمار دارد. دوستدار مهمان :
بدو گفت چیزی ز بهر نشست
فراز آور ای مرد مهمان پرست .

فردوسی .


به رزم اندرون ژنده پیل است مست
ببزم اندرون گرد و مهمان پرست .

فردوسی .


چو نان خورده شد مرد مهمان پرست
بیامد گرفت آبدستان به دست .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.