جستجو در پارسی ویکی
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

می

نویسه گردانی: MY
می . [ م َی ی ] (اِخ )دختر طلابةبن قیس بن عاصم غسانی از ملوک عرب . این زن معشوقه ٔ ذی الرمة شاعر بود و شرح عاشقی آنان در ابتدای دیوان ذی الرمة (چ مصر) آمده است . میة :
نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می
تمثالهای عزه و تصویرهای می .

منوچهری (دیوان ص 112).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خارس می تی لنی

خارس می تی لنی . [رِ ل ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از راویان است که می گوید: کالیس تن را پس از اینکه توقیف کردند هفت ماه در زندان بماند، تا وی را...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

شعر می دانید چیست

شعر می دانید چیست؟ شعر هم نوعی بهار زنـدگیست عالمی از واژه ها در باغ دل پروردن است. شعر تقسیم سطور نثر نیست باید اندر شعر زیست . موسیقی در نظم ...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جام پر از شیر و می

جام پر از شیر و می . [ م ِ پ ُ اَ رُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پیاله ٔ بلور و حلبی و مانند آن . (آنندراج ). || کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد....
اجازه ویرایش برای همه اعضا

آنها به اسبها شلیک می کنند

هوراس مک کوی به سال 1897 در ایالت تنسی آمریکا به دنیا آمده و در دسامبر 1955 در سن پنجاه هشت سالگی درگذشته است.او که نه در زمان زندگیش و نه امروز نویس...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

نام هایی که با م آغاز می شود

ماتون= mãtun مِهر، هفتمین ماه سال ماتیان= mãtiãn مهم، اصلی، اساسی ماتیکان= mãt-ik-ãn ـ1ـ (= مَتیان) کتاب 2ـ مهم، اصلی، اساسی ماتیگان= mãt-ig-ãn (= ...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

چرا به صدای سگ پارس می گویند

ریشه ی این واژه پارث می باشد که در زبان سغدی پارث در سنسکریت: پاتره pâtra؛ در اوستایی: پاثره pâşra و به واتای مواظبت، بیداری، مراقبت بوده و چون کار سگ...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر طاق ابروی کسی می خوردن

بر طاق ابروی کسی می خوردن . [ ب َ ق ِ اَ ی ِ ک َ م َ / م ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) بیاد کسی شراب خوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
اجازه ویرایش برای همه اعضا

آرایش که در گذشته استفاده می شده

این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اجازه ویرایش برای همه اعضا

چرا به کسی که خنگ است خر می گویند

واژه ی کهره khara در سنسکریت به معنی خر است؛ و واژه ی کهرو kharu که از khara + «او u» ساخته شده، به معنی خنگ، کودن، دبنگ، ببو، ابله، احمق و... است. **...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

افت ایجاد است طبع از دستگاه خودسری دختر رز فتنه ها می زاید از بی شوهری

این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 
ورود