گفتگو درباره واژه گزارش تخلف می آشام نویسه گردانی: MY ʼAŠAM می آشام . [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) میخواره . می گسار. شرابخوار. که باده خورد : می آشام غمت پیمانه و ساغرنمی داردبجز تبخانه بر لب ساغر دیگر نمی دارد. ابوطالب کلیم .و رجوع به می خواره شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود