می آلوده . [ م َ
/ م ِ دَ
/ دِ ] (ن مف مرکب ) آلوده به می . که به شراب آلوده باشد. آنچه به باده آلوده باشد
: می آلوده دستار و پیراهنش
گروهی سگان حلقه پیرامنش .
سعدی (بوستان ).
|| کنایه است از شرابخوار و مخمور. می زده . مست
: می آلوده ای راه مسجد گرفت .
سعدی .
-
می آلوده کردن ؛ کنایه است از بسیار سرخ کردن . (آنندراج ).