میان
نویسه گردانی:
MYAN
میان . (هندی ، اِ) به لغت هندی لفظ تعظیم است چنانکه در ترکی آقا و در پارسی خواجه گویند و در عربی شیخ و در توران «ایشان » و در کشمیر «جو» مثل احمدجو و علی جو یعنی احمدآقا و علی آقا و لغت اهالی کشمیر لغتی است خاص غیر لغتهای هندی . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). به لغت هندی به معنی بزرگ باشد که در مقابل کوچک است . (برهان ).
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسه ٔ قم به تهران با 93 تن جمعیت . آب آن ا...
میان آباد. (اِخ ) دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان ، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات ...
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو. با 151 تن سکنه . آب آن از...
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 55هزارگزی خاور جغتای با 338 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آ...
میان آباد. (اِخ ) دهی است ازدهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس ، واقع در 108هزارگزی شمال طبس با 238 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن...
میان آباد. (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 22/5هزارگزی جنوب خاوری بجنورد با3393 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول ع...
میان پاچه . [ یام ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) وسط پاچه . || میان پا.میان پای . (ناظم الاطباء). میان دو ران : میلم به میان پاچه ٔ او بیش کشدزیرا...
میان بالا. [ یام ْ ] (ص مرکب ) مرد متوسطقامت . (آنندراج ). نه بلند و نه کوتاه . (ناظم الاطباء). میانه بالا. میانه قد. آنکه قدش نه بلند باشد نه ...
میان بسته . [ یام ْ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) که کمر خود را با چیزی بسته باشد. که کمر بر میان بسته باشد. بسته میان . کمربسته . که کمر یا چ...
باغ میان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد ...