می بختج . [ م َ ب ُ ت َ ] (معرب ، اِ مرکب ) مأخوذ از می پخته ٔ فارسی و به معنی آن . (ناظم الاطباء). منظور از آن اغلوقی است وآن عصاره ٔ انگور است . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ص
335). معرب می پخته . می پخته . طلاء. می فختج . سیکی . مثلث . مصنف . طیلاء. میفتج . اغلیقی
۞ .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به میفختج و می پخته شود.