میر
نویسه گردانی:
MYR
میر. [ م َ / م ِ ] (از اتباع و مهمل خیر) از اتباع است برای خیر (خیر میر) مانند بسیاری از واژه ها که اتباع هموزن خود با تبدیل حرف نخست به میم دارند چون : کتاب متاب . غلط ملط، باج ماج : فرمود که معامله ٔ معاملان با خزانه ، بهر آن است تا خیر و میری یابند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مال میر. (اِخ ) تیره ای ازایهاوند هفت لنگ . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73).
کله میر. [ ک َ ل َ ] (اِ) این نام را در آذربایجان به سفیدار دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به سفیدار شود.
رییس پاسبانان شب
عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق شبروان را آشنایی هاست با میر عسس
میر مُهَنّای بندرریگی (۱۱۴۸ - ۱۵ ذیقعده ۱۱۸۲ قمری/ ۱۱۱۴ - ۵ فروردین ۱۱۴۸ خورشیدی)[۱] یکی از راهزنان و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندیها و انگلیسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سبزه میر. [ س َ زَ ] (اِخ ) هفت فرسخ میانه ٔ شمال و مشرق قلعه گل است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار 2 ص 274).
کانت میر. (اِخ ) ۞ کنستانتین . ۞ (از 1685 تا 1693 م .) شاهزاده ٔ ملداوی ۞ بود و او کسی است که پسرش دیمیتری ۞ که به سال 1673 متولد و به...
قلعه میر. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقع در 44 هزارگزی جنوب خاوری علیشاه عوض کنار راه ماشین رو تهران به رب...