اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میر

نویسه گردانی: MYR
میر. (نف ) ریشه یا ماده ٔ بن مضارع فعل مردن . از آن در ترکیب صفت فاعلی مرکب سازند: زودمیر. سخت میر. رجوع به این ترکیبات در جای خود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
مال میر. (اِخ ) تیره ای ازایهاوند هفت لنگ . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73).
کله میر. [ ک َ ل َ ] (اِ) این نام را در آذربایجان به سفیدار دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به سفیدار شود.
رییس پاسبانان شب عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق شبروان را آشنایی هاست با میر عسس
میر مُهَنّای بندرریگی (۱۱۴۸ - ۱۵ ذیقعده ۱۱۸۲ قمری/ ۱۱۱۴ - ۵ فروردین ۱۱۴۸ خورشیدی)[۱] یکی از راهزنان و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندی‌ها و انگلیسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سبزه میر. [ س َ زَ ] (اِخ ) هفت فرسخ میانه ٔ شمال و مشرق قلعه گل است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار 2 ص 274).
کانت میر. (اِخ ) ۞ کنستانتین . ۞ (از 1685 تا 1693 م .) شاهزاده ٔ ملداوی ۞ بود و او کسی است که پسرش دیمیتری ۞ که به سال 1673 متولد و به...
قلعه میر. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقع در 44 هزارگزی جنوب خاوری علیشاه عوض کنار راه ماشین رو تهران به رب...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.