اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میراث دار

نویسه گردانی: MYRʼṮ DʼR
میراث دار. (نف مرکب )میراث دارنده . ارث بر. میراث خوار. وارث :
شنیدم ز میراث دار محمد
سخنهای چون انگبین محمد.

ناصرخسرو.


و رجوع به میراث خوار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.