میزد. [ م َ ی َ ] (اِ)
۞ در آئین زرتشتی ، نذر و تقدیمی غیر مایع و فدیه و چیزی خوردنی . در مقابل نذر مایع و آشامیدنی که زور [ زَوْ ] نامیده میشود. قربانی را میزد می نامیدند و ظاهراً عبارت بود از گوشت و چربی یا کره . (از ایران در زمان ساسانی ص
186). ... در فقره ٔ اول از ها
3 میزد
۞ ذکر شده که عبارت است از نذورات و خیرات غیر مایع مثل نان و گوشت و میوه و غیره در مقابل زَوْر که از نذورات مایع است ... (یسنا ج
1ص
28 و
29). || مجلس شراب و جشن میزاد و جشن عروسی و مهمانی و خرسندی و خوشگذرانی و عیش و عشرت و شادمانی و بزم . (ناظم الاطباء)
۞ . مجلس شراب و عیش و عشرت بود و آن را بزم خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). بزم عشرت و مجلس صحبت را گویند. (از شعوری ج
2 ورق
347). مجلس مهمانی شراب باشد. (لغت فرس اسدی ). بزم . مجلس عیش و نوش . بزم باده و ساز. (یادداشت مؤلف ). مجلس شراب و عشرت و بزم را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). جای مجلس و مهمانی و عیش و طرب بود. (فرهنگ اوبهی )
: اندر میزد حاتم طائی توئی به جود
و اندر نبرد رستم دستان روزگار.
فرخی .
ای به میزد اندرون هزار فریدون
وی به نبرد اندرون هزار تهمتن .
فرخی .
اندر میزد با هنر دانش
و ندر نبرد با هنر بازو.
فرخی .
نشستند از آن پس میان فرزد
به می برگرفتند کام
۞ از میزد.
اسدی (گرشاسب نامه ).
گه خروشان چو در نبرد تو نای
گاه نالان چو در میزد تو چنگ .
سنائی .