اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میسور

نویسه گردانی: MYSWR
میسور. [ م َ ] (ع مص ) آسان کردن . (ناظم الاطباء). || آسان شدن ، و در این صورت مصدر است بر وزن مفعول . (منتهی الارب ) (غیاث ). آسان گردیدن . سهل شدن . (یادداشت مؤلف ).آسان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) :
که چنین دارو چنان ناسور را
هست درخور از پی میسور را.

مولوی .


|| (ص ) آسان شده . (یادداشت مؤلف ). آسان کرده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هرچیز آسان و سهل و دستیاب و دسترس . (ناظم الاطباء). آسان . (آنندراج ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) (دهار) (زمخشری ). سهل . آنچه آسان باشد. خلاف معسور. ضد معسور. (تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
میسور. [ م َ سو / می س ُ] (اِخ ) ۞ ایالتی در جنوب هند به مساحت 192000 کیلومتر مربع که 2354700 تن سکنه دارد. مرکز آن بنگالور است . کارخانه ه...
میسور. [ م َ سو / می س ُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری در ایالت میسور، واقع در هند با 244323 تن سکنه . با خیابانها و پارکهای زیبا که قسمتی از دانشگاهها...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.