گفتگو درباره واژه گزارش تخلف می فشان نویسه گردانی: MY FŠAN می فشان . [ م َ / م ِ ف َ ](نف مرکب ) فشاننده ٔ می . || خون فشان . که خون افشاند. خونریز. (در صفت تیغ و خنجر) : تیغ حصرم رنگ شاه از خون خصم روز میدان می فشان باد از ظفر.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود