اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میله

نویسه گردانی: MYLH
میله . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سربخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 10/5هزارگزی خاوری آمل با 480 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کاری هراز و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
میله . [ ل َه ْ ] (ع اِ) دشت و بیابان . (منتهی الارب ، ماده ٔ ول هَ) (ناظم الاطباء). || زمین بی گیاه . (ناظم الاطباء).
میله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) شبیه به میل و مانند میل . (ناظم الاطباء) || قطعه ٔ نازک و بلند از چوب یا آهن یا فلزی دیگر که در ساختمان و ...
میله . [ ل َ ] (اِخ ) ظاهراً شهری بوده است این سوی جیحون در شمال افغانستان کنونی : ز بیم تیغ تو تا چین ز ترکان ره تهی گردداگر زین سوی ...
وقت را (عموماً در جمع) در محل خوش آب و هوا گذراندن. مثال میله گل سرخ در شهر بلخ در اول بهار. میله رفتن، میله کردن. در فصل بهار میله میکردیم گل برس...
میله سر. [ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد،واقع در 30هزارگزی جنوب خاور شاه آباد با 1300 تن سکنه . آب آ...
میله سرا.[ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در 2هزارگزی شمال بازار ماسال با 280 تن سکنه . آب...
چاه میله . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 71 هزارگزی شمال خاور قاین واقع شده . جلگه و گرمسیر است و...
میلة. [ ل َ ] (ع اِ) هنگام و زمان . ج ، میَل .(منتهی الارب ماده ٔ م ی ل ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مئلة. [ م َ ءِ ل َ ] (ع ص ) زن ستبر فربه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.