مینا
نویسه گردانی:
MYNA
مینا. (ع اِ)میناء. سر لنگرگاه کشتی . (منتهی الارب ). مرفاء. بندرو لنگرگاه کشتی . (ناظم الاطباء). حوضچه ٔ ساحلی بندرها. حوضچه مانندی بر ساحل دریا محاذی یا مجاور بندر که ضلع یا اضلاعی از آن متکی به ساحل و بقیه مصنوعاً از آب برآورده و ساخته باشند و گذرگاهی برای درآمدن وبرون رفتن دارد و کشتیها آنجا لنگر اندازند محافظت از دستبرد یا طوفان و نیز آرامی آب را برای بار کردن و بار افکندن کشتی و سوار و پیاده شدن مردم : بیشتر شهرهای ساحل را میناست و آن چیزی است که جهت محافظت کشتیها ساخته اند مانند اسطبل که پشت بر شهرستان دارد. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 25).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کاسه ٔ مینا. [ س َ / س ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (آنندراج ).
گردون مینا. [ گ َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ).
خرگاه مینا. [ خ َ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (برهان قاطع). سماء.
هفت قلعه ٔ مینا. [ هََ ق َ ع َ / ع ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان است . (برهان ).
شاه خرگاه مینا. [ هَِ خ َ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید باشد. (برهان قاطع). شاه خاور : بر درش بسته میان خرگاه وارشاه این خ...