اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میوه چین

نویسه گردانی: MYWH CYN
میوه چین .[ می وَ / وِ ] (نف مرکب ) میوه چیننده . که میوه بچیند. آنکه از درخت یا گیاه میوه جدا کند :
شاید اگر در حرم سگ ندهد آب دست
زیبد اگر در ارم ، بز نبود میوه چین .

خاقانی .


|| بمجاز بهره مند. سود برنده :
من زان گره گوشه نشین نی درد کش نی میوه چین
می ناب و شاهد نازنین ساقی محابا داشته .

خاقانی .


از شجر من شعرا میوه چین
وز صحف من فضلا عشرخوان .

خاقانی .


و رجوع به میوه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.