اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میوه فروش

نویسه گردانی: MYWH FRWŠ
میوه فروش . [ می وَ / وِ ف ُ ] (نف مرکب ) میوه فروشنده . آنکه میوه می فروشد. (ناظم الاطباء) :
ای چشم سر میوه فروشان زنهار
جز روی و دل رهی مخوه آبی و نار.

سوزنی .


میوه فروشی که یمن جاش بود
روبهکی خازن کالاش بود.

نظامی .


آن میوه فروش خوش مثل زد
کان غوره ٔ ترش در بغل زد.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.