گفتگو درباره واژه گزارش تخلف میوه فشاندن نویسه گردانی: MYWH FŠANDN میوه فشاندن . [ می وَ / وِ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) میوه افشاندن . میوه دادن . میوه بخشیدن . (یادداشت مؤلف ) : آن روز ترا نخل برومند توان گفت کز هر که خوری سنگ عوض میوه فشانی .صائب (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود