ناپاک دین . (ص مرکب ) کافر. ملحد. بی دین . (ناظم الاطباء). بددین . کج اعتقاد. که بر دین راست و درست نیست . که صاحب دین پاک نیست
: تو دانی که ارجاسب ناپاک دین
بیامد به کین با سواران چین .
فردوسی .
بدو گفت ضحاک ناپاک دین
چرا بنددم ؟ چیست با منش کین .
فردوسی .
بفرمود کشتن به شمشیر کین
که ناپاک بودند و ناپاک دین .
سعدی .
|| (اِ مرکب ) دین ناپاک . دینی که حنیف نیست . دینی که راست و درست و به حق نیست .