گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناچار کردن نویسه گردانی: NACAR KRDN ناچار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملزم ساختن . الزام . مجبور کردن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود