اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناحز

نویسه گردانی: NAḤZ
ناحز. [ ح ِ ] (ع ص ) بعیر ناحز؛ شتر سخت سرفه و نحاززده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر سرفه کننده و مبتلا به بیماری نحاز. (ناظم الاطباء). شتر سرفه دار. (شمس اللغات ). نحزالبعیر؛ اصابه داء النحاز، فهو ناحز. (المنجد). || (مص ) برخورد کردن سپل پنجم شترمرغ آرنج آن را. (ناظم الاطباء). درخوردن سپل پنجم شتر آرنج آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ناهز. [ هَِ ] (ع ص ) نزدیک شونده . (آنندراج ). آنکه نزدیک می آید و نزدیک می کشد. (ناظم الاطباء). ۞ نعت فاعلی از نهز است . رجوع به نهز شود. ...
ناهض . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از نهض و نهوض است . رجوع به نهوض شود. || چوزه ٔ مرغ بال تمام راست کرده و آماده ٔ پریدن شده .(منتهی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.