ناحق شناس
نویسه گردانی:
NAḤQ ŠNAS
ناحق شناس . [ ح َ ش ِ ] (نف مرکب ) ناسپاس . بی وفا. نمک بحرام . بی داد. (ناظم الاطباء). ناسپاس و بی وفا. (آنندراج ) : ایزد عز ذکره همه ناحقشناسان کفار نعمت را بگیراد. (تاریخ بیهقی ص 475).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.