ناخن پیراستن . [ خ ُ ت َ ] (مص مرکب ) پیراستن ناخن . کوتاه کردن ناخن . ناخن گرفتن . ناخن چیدن .
-
ناخن پیراستن از چیزی ؛ دست کشیدن از آن . بترک آن گفتن . رها کردن آن . وانهادن آن
:بپیرای از طمع ناخن به خرسندی که از دستت
چو این ناخن بپیرائی همه کارت بپیراید.
ناصرخسرو.