اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخن پیرای

نویسه گردانی: NAḴN PYRʼY
ناخن پیرای . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) گاز. (لغت اسدی ). ناخن چین . (آنندراج ). آلتی است برای بریدن و زدن ناخن . (شعوری ). افزاری باشد که استادان سرتراش و حجام ناخن بدان گیرند. (برهان قاطع). از ناخن + پیرای ، پیراینده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مقراضی که بدان ناخن میگیرند. (ناظم الاطباء). دست افزاری باشد که حجامان بدان ناخن ببرند. (جهانگیری ). || و آن میل درازی است که سرش پهن و تیزاست . (فرهنگ نظام ). || (نف مرکب ) حجام و سرتراش را گویند، همچنانکه باغبان را بستان پیرای خوانند. (برهان قاطع). سرتراش و مزین . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.