گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناخن زن نویسه گردانی: NAḴN ZN ناخن زن . [ خ ُ زَ ] (نف مرکب ) مؤثر در مزاج . (آنندراج ). مؤثر. اثربخش : به صانعی که بمنقار عندلیب بهارنمود تعبیه چندین نوای ناخن زن . طالب آملی (از آنندراج ).|| (اِ مرکب ) وسیله ٔ زدن و کوتاه کردن ناخن . ناخن چین . ناخن گیر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود