اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخن فروکردن

نویسه گردانی: NAḴN FRWKRDN
ناخن فروکردن . [ خ ُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از تأثیر کردن در مزاج :
کند نغمه مستانه ناخن فرو
که چون باد پیچد صدا در کدو.

ظهوری (از آنندراج ).


- ناخن در جگر فروکردن . رجوع به ناخن در جگر شکستن شود :
فرو کرده ای ناخنی در جگر
نباشد چرا دیده گلبرگ تر؟

ظهوری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.