اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخوب کردن

نویسه گردانی: NAḴWB KRDN
ناخوب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بد کردن . خطا کردن :
به امید بیشی نداد و نخورد
خردمند داند که ناخوب کرد.

سعدی .


دگر روز خادم گرفتش به راه
که ناخوب کردی به رای تباه .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.